1 - هر هفته یک داستان کوتاه بنویس. نمی شود که 52 داستان بد داشته باشی.
2 - بازنویسی هر اثر بخشی از کار نوشتن است. بیشتر نویسندگان بزرگ بازنویسان بزرگی بوده اند.
3 - کار شما در لحظه ای که تمام می شود بدون نقص می نماید، اما فردای آن روز دوست دارید آن را مچاله کنید و در سطل آشغال بیاندازید.
4 - حتی جواهری که در خاک پیدا می شود لازم است تا تمیز شده، صیقل و برش بخورد. داستان نیز این گونه است.
5
- سبک یک واقعیت است. وقتی چیزی را که می خواهی در مورد خودت، ترس ها و
زندگی ات بگویی گفته باشی، آن سبک تو می شود و بعد تو سراغ نویسنده های
دیگر می روی و از آن ها یاد می گیری چگونه این واقعیت (سبک ات) را ترمیم و
بهتر کنی.
6 - هنرمند بایست یاد بگیرد چه چیز را رها کند.
7 - نویسنده باید به انگشتانش اجازه دهد تا داستان شخصیت مورد نظرش را بنویسند.
8 - تنها یک داستان وجود دارد و آن داستان توست. اگر داستان خودت را بنویسی همه مجلات آن را خواهند خرید.
9 - در باطن همه داستان های خوب از یک نوع هستند، داستانی که یک نفر بر اساس حقیقت وجودی خودش نوشته است.
10 - تقلید برای یک نویسنده تازه کار لازم است.
11 - زمانی خواهد رسید که شخصیت هایت داستان را برایت خواهند نوشت.
12 - پیرنگ چیزی جز ردپاهای جامانده در برف نیست که شخصیت ها وقتی به سوی مقصد نامعلومی دویده اند از خود برجای گذارده اند.
تعداد 33 اسلاید
وفایل پاورپوینت در حالت به صورت فشرده در
قالب winzipقابل دانلود می باشد.
فایل پاورپوینت است با برنامه آفیس باز می شود
ری داگلاس برادبری ( 1920 - 2012) نویسنده و فیلمنامه نویس آمریکایی بود. یکی از مشهورترین نویسندگان آمریکایی قرن بیستم، او در انواع داستانی مختلف از جمله فانتزی، علمی تخیلی، ترسناک، رازآلود، و تخیلی واقع گرایانه کار می کرد.
بردبری عمدتاً به خاطر رمان فارنهایت 451 (1953) و مجموعه های داستان کوتاهش «تواریخ مریخی» (1950) و مرد مصور (1951) شناخته شد. شناخته شده ترین آثار او داستان های تخیلی هستند، اما او در ژانرهای دیگری نیز کار کرد، مانند رمان شراب قاصدک (1957) و خاطرات داستانی سایه های سبز، نهنگ سفید (1992). او همچنین فیلمنامه های سینمایی و فیلمنامه های تلویزیونی از جمله موبی دیک و این از فضا آمد را نوشت. بسیاری از آثار او در تولیدات تلویزیونی و سینمایی و همچنین کتاب های مصور اقتباس شدند.
او به دلیل آثار علمی-تخیلی، داستان های کوتاه و سبک شاعرانه اش در آثار منثور شهرت داشت. داستان های کوتاه او ترکیبی از انتقادات اجتماعی، آگاهی از خطرات تکنولوژی در حال توسعه روزانه و نوستالژی دوران کودکی را در خود دارد. اگرچه او یک نویسنده علمی تخیلی به حساب می آید، دیدگاه های خودش در مورد این برچسب متفاوت بود.
بردبری یکی از پرکارترین نویسندگان است. آثار او طرز تفکر مردم را تغییر داده است. آثار پربار او نمونه ای از خلاقیت تخیل آمریکایی است. او در آثارش نگاهی متفاوت به جهان ارائه کرده است و سعی دارد نگرش خوانندگان را به گونه ای متفاوت ببیند. او جامعه آمریکا را از دیدگاه دیستوپیایی متفاوت نقد کرده و تلاش نموده وضعیت جامعه ای را تغییر دهد که تفکر انتقادی در آن غیرقانونی است. او آثار اصلی خود را در دورانی نوشت که مک کارتیسم رواج داشت و هر اثر مشکوکی سانسور می شد. او در مصاحبه ای گفت که تلویزیون علاقه به مطالعه را از بین می برد. نیویورک تایمز بردبری را «نویسنده ای که بیشترین مسئولیت را در آوردن داستان های علمی تخیلی مدرن به جریان اصلی ادبی دارد» خواند. او در تالار مشاهیر علمی تخیلی حضور دارد وجایزه ژول ورن را هم برده است. جوایز دیگر او از این قبیل اند:
· 1989، جایزهٔ برام استوکر (جایزهٔ ادبیاتِ وحشت)
· 1988، جایزهٔ استادِ اعظمِ نِبولا ،یکی از دو جایزهٔ برترِ علمی-تخیلی و خیال پردازی
· 1980، جایزهٔ استادِ اعظمِ گَندالف (برای ادبیاتِ خیال پردازی)
· 1977، جایزهٔ دنیایِ خیال پردازی برای یک عمر فعالیت در ادبیاتِ خیال پردازی
· جایزهٔ یادبودِ اُهِنری
· جایزهٔ انجمنِ نویسندگانِ هوا-فضا
· جایزهٔ بنیامین فرانکلین
فارنهایت 451، مرد مصور، درخت هالوین و شمار زیادی از آثار او در ایران ترجمه شده اند.