فهرست مطالب
خلاصه کتاب توانمندی های نهان(hidden potential) نوشته آدام گرانت
چرا افراد با استعداد همیشه به قله های رفیع موفقیت نمی رسند؟
مهارت های منش را در خود پرورش دهید
از ناحیه امن خود خارج شوید و ناراحتی را به آغوش بکشید
برای اینکه از ناحیه امن مان خارج شویم چه باید بکنیم؟
مثل یک اسفنج رفتار کنید
لازم نیست بی عیب و نقص باشید( کمالگرایی را کنار بگذارید)
چطور بر کمالگرایی خود غلبه کنیم؟
برای غلبه بر موانع داربست بسازید
اگر خسته شدید فرآیند پیش رو جذاب تر کنید
اگر نیاز به کمک داشتید از افراد متخصص راهنمایی بخواهید
اگر کسی حمایت تان نمی کند، بخوانید
و در نهایت، سیستمی از فرصت ها برای دیگران بسازید
نکوداشت های کتاب توانمندی های نهان
کتاب توانمندی های نهان برای چه کسانی مناسب است؟
در بخشی از کتاب توانمندی های نهان: علم دستیابی به دستاوردهای بزرگ تر می خوانیم
یکی از باورهای رایجی که در جوامع مختلف وجود دارد این است که افراد موفق استعداد ذاتی و خدادادی دارند. سال ها و حتی قرن هاست که افراد در سرتاسر جهان بر روی این عقیده پافشاری می کنند و موفقیت افراد را به نبوغ و استعداد ذاتی شان نسبت می دهند. هرچند نمی توان بحث استعداد و نبوغ را در تسهیل مسیر موفقیت نادیده گرفت اما واقعیت این است که همه ما پتانسیل های نهانی در وجودمان داریم که اگر بتوانیم آن ها را شکوفا کنیم به مراتب و درجات بالای موفقیت می رسیم. آدام گرانت به عنوان یکی از برترین روانشنا س های دنیا در کتاب جدید خود به اسم Hidden potential به بررسی همین توانمندی های نهان در درون انسان می پردازد و مسیری را برای شکوفا کردن این توانایی ها ترسیم می کند. در خلاصه کتاب توانمندی های نهان قرار است این مسیر را به صورت فهرست وار با هم بررسی کنیم. لطفا یک کاغذ و خودکار همراه خود داشته باشید و در هر بخش نکاتی که به نظرتان مفید و موثر هستند را یادداشت کنید.
چرا افراد با استعداد همیشه به قله های رفیع موفقیت نمی رسند؟
اگر باور عموم نسبت به اهمیت استعداد و نبوغ ذاتی برای موفقیت درست باشد پس چرا افرادی که در کودکی به نظر باهوش و با استعداد می رسند در بزرگسالی به موفقیت های زیادی دست پیدا نمی کنند؟ همه ما افرادی را در زندگی خود دیده ایم که به ظاهر از هوش سرشاری برخوردار بودند اما در سال های بعدی زندگی خود نه تنها دستاورد زیادی نداشتند بلکه از مسیر درست زندگی هم منحرف شده اند.
پس اگر استعداد و هوش ذاتی به تنهایی تعیین کننده موفقیت نیست چه عنصر دیگری می تواند ما را به اوج برساند و موفقیت های بیشتری نصیب مان کند؟
آدام گرانت در کتاب پتانسیل های نهان بیان می کند که همه ما پتانسیل های خاصی درون مان داریم که اگر بتوانیم آن ها را به شیوه خاصی پرورش دهیم قادر خواهیم بود به جایی که متعلق به ماست دست پیدا کنیم.
او معتقد است افرادی که سر و صدای زیادی در دنیا به پا می کنند به ندرت افراد عجیب و غریب با استعدادهای بالا هستند.
این افراد تنها مسیر پرورش توانمندی های نهان خود را یاد گرفته اند و مشخصات و مهارت هایی را در خود پرورش داده اند که آن ها را به جایگاهی والا رسانده است.
مهارت های منش را در خود پرورش دهید
همه ما در زندگی خود یک سری اصول و ارزش داریم. اینکه چنین اصولی را بشناسیم کافی نیست. باید بتوانیم بر این ارزش ها پافشاری کنیم و زمانی که زندگی روی دیگرش را به ما نشان می دهد و استرس و فشار امان مان را می برد به این اصول پایبند باشیم.
این دقیقا همان چیزی است که آدام گرانت به عنوان کاراکتر یا منش از آن صحبت می کند. اینکه ما در شرایط بحرانی و سخت چطور رفتار می کنیم و چقدر بر خواسته ها، ارزش ها و باورهایمان پافشاری داریم می تواند آینده مان را بسازد.
افراد موفقی که در دنیا به موفقیت های ارزشمندی دست پیدا کرده اند در کنار تمام مهارت هایی که در خود پرورش داده اند، یک سری مهارت دیگر هم در درون خود رشد داده اند. این مهارت ها همان مهارت های منش یا CHARACTER SKILLS نام دارد.
مهارت هایی همچون مصصم بودن، دید فعالانه نسبت به آینده داشتن، منظم و منضبط بودن، کنار گذاشتن کمالگرایی، خروج از ناحیه امن و یادگیرنده فعال بودن از جمله مهارت هایی است که باید در خود پرورش دهیم تا به جایی که همیشه آرزویش را داشتیم برسیم.
بیایید هر کدام از این عناصر را یک به یک بررسی کنیم.
از ناحیه امن خود خارج شوید و ناراحتی را به آغوش بکشید
در خلاصه کتاب توانمندی های نهان، اولین موضوعی که باید مدنظر داشته باشیم پرورش روحیه قدرتمندی است که به ما اجازه می دهد از ناحیه امن مان خارج شویم. حتما می پرسید ناحیه امن کجاست؟
ناحیه امن همان جایی است که در آن احساس آرامش و آسایش می کنیم و حاضر نیستیم هیچ ناراحتی را بپذیریم. ما ممکن است در طول سال ها به این ناحیه عادت کرده باشیم و دیگر دلمان نخواهد از جایی که هستیم خارج شویم.
اما به نظر من هیچ اتفاق مثبتی در ناحیه امن رخ نمی دهد. مادامی که نتوانیم استرس و فشار خروج از ناحیه امن را قبول کنیم به دستاوردهای والایی هم نمی رسیم.
پس اولین قدم پرورش این مهارت است. باید یاد بگیریم بترسیم، فشار را تحمل کنیم و نادانسته ها و مسائلی که برایمان ناشناخته است را به آغوش بکشیم.
آدام گرانت در این زمینه می گوید:
ما انسان ها زمانی می توانیم توانمندی های نهان خود را گسترش دهیم که از منطقه امن مان خارج شویم. برای اینکار نیاز به سه نوع شجاعت داریم: اینکه روش های قدیمی امتحان شده مان را رها کنیم، خودمان را قبل از آماده بودن وارد معرکه کنیم و بیشتر از تلاش هایمان، اشتباه کنیم. بهترین روش برای رشد سریع این است که از منطقه امن خود خارج شویم و ناراحتی را بپذیریم.
برای اینکه از ناحیه امن مان خارج شویم چه باید بکنیم؟
برای خروج از ناحیه امن چندین استراتژی وجود دارد. اولین کاری که شما باید انجام دهید این است که مشخص کنید در حال حاضر در این ناحیه قرار دارید یا شروع به خروج از منطقه امن تان کرده اید.
اگر هنوز جرات خروج از این ناحیه را ندارید نکات و استراتژی های زیر می تواند برایتان مفید باشد:
- سبک جدیدی را امتحان کنید: اگر همیشه برای یادگیری مهارت های جدید از یک سبک یادگیری خاص استفاده می کردید از امروز به بعد یک روش جدید را امتحان کنید. به عنوان مثال اگر عادت داشتید همیشه برای یادگیری زبان انگلیسی متن بخوانید از امروز شروع به صحبت کنید. با دوستان خود انگلیسی حرف بزنید، سفارش هایتان را به انگلیسی بگویید و هرچقدر می توانید خودتان را در معرض حرف زدن قرار دهید.
- از مهارت هایی که یاد می گیرید استفاده کنید: لازم نیست در یک مهارت استاد باشید تا بتوانید از آن استفاده کنید. هر چیزی که یاد می گیرید را به کار ببرید و ببینید در دنیای واقعی چطور می توانید از آن استفاده کنید. آدام گرانت معتقد است قبل از آماده شدن باید وارد گود شوید و خودتان را محک بزنید.
- از اشتباه کردن نترسید: همه ما زمانی که یک مهارت یا موضوع جدید را یاد می گیریم آماتور هستیم. آماتورها اشتباه می کنند. پس باید یاد بگیرید از اشتباه کردن واهمه ای نداشته باشید. به جای ترس از شکست و اشتباه، آن را به عنوان یک درس و بازخورد ببینید. شما باید عامدانه به دنبال اشتباه کردن باشید.
اگر اشتباه نکنیم یعنی مسیر را درست پیش نرفته ایم. به جای اینکه هدف تان این باشد که اشتباه نکنید باید تعداد اشتباه های خود را بیشتر کنید. اشتباه بیشتر معادل تلاش بیشتر برای اصلاح اشتباه هایی است که در مسیر رشدمان انجام می دهیم. اگر منتظر باشید که همه چیز در کنار هم فراهم باشد تا شروع به کار کنید مطمئن باشید که هیچ اتفاق مثبتی در زندگی تان نمی افتد.
مثل یک اسفنج رفتار کنید
تا به حال درباره اسفنج های دریایی چیزی شنیده اید؟ این اسفنج ها مثل اسفنج هایی که ما در سینک آشپزخانه مان استفاده می کنیم نیستند.
این موجودات به صورت غیر فعال اکسیژن و مواد غذایی را جذب نمی کنند. آن ها شروع به جذب مواد مغذی می کنند و مواد سمی و ناسالم را به بیرون پس می دهند.
آن ها فعالانه انتخاب می کنند و فعالانه موادی که نیاز ندارند را بیرون می ریزند.
ما انسان ها هم باید به صورت فعال ایده های جدید را جذب کنیم و ایده های قدیمی که ممکن است به دردمان نخورند را بیرون بیندازیم.
گاهی از اوقات ما آنچنان به باورها و ایده های قدیمی خود می چسبیم که نمی توانیم به فعالیت های جدید روی بیاوریم. اینجاست که از فرصت های جدیدی که ممکن است پیش رویمان باشند غافل می شویم.
دومین گام برای مستری و چیرگی بر مسیر موفقیت این است که همانند اسفنج های دریایی ایده های جدید و مفید را جذب کنیم و ایده های قدیمی که ممکن است به دردمان نخورد را دور بیندازیم.
به دنبال مهارت ها، دانش و اطلاعات جدیدی باشید که می تواند در مسیر رشدتان مفید باشد. آدام گرانت از واژه ای به نام ظرفیت جذب صحبت می کند که توانایی تشخیص، ارزش دهی، شبیه سازی و اعمال اطلاعات جدید است. در این شرایط باید دو عادت جدید را در خود توسعه دهیم.
اولین عادت این است که ببینیم چطور اطلاعات جدید را کسب می کنیم. نسبت به اطلاعات جدیدی که وارد حوزه کاری مان می شود دید باز داریم یا نسبت به آن گارد می گیریم؟
مثلا اگر در حال حاضر بازار هوش مصنوعی داغ است نسبت به آن چه واکنشی نشان می دهیم؟ حاضریم از آن در حوزه کاری خود استفاده کنیم؟
عادت دوم هدفی است که به هنگام فیلتر کردن اطلاعات دنبال می کنیم. آیا فیلتر کردن اطلاعات را بر اساس نیازمان به رشد انجام می دهیم ؟
به جای اینکه مصرف کنندگان غیر فعال اطلاعات باشیم باید جستجوکنندگان فعالی باشیم یادگیری زمانی رخ می دهد که ما به فکر رشد باشیم و نسبت به اینده دید باز داشته باشیم.
لازم نیست بی عیب و نقص باشید( کمالگرایی را کنار بگذارید)
اگر درگیر کمالگرایی باشید حتماً با معضلات آن آشنا هستید. شما تصمیم می گیرید یک فعالیت جدید را آغاز کنید. همه چیز را آماده می کنید اما انگار صدایی درون سرتان می گوید: تو کافی نیستی. کی به حرفای تو گوش می کنه؟ تو نمی تونی….
اینجاست که حس بی ارزشی و کافی نبودن تمام وجودتان را فرا می گیرد و مانع از شروع کارتان می شود. مهارت دیگری که برای رسیدن به موفقیت نیاز داریم رهایی از کمالگرایی است.
کمالگرایی تمایل ما به بی عیب و نقص بودن است. هدف این است که هیچ عیب و نقصی نداشته باشیم. هیچ اشتباهی نکنیم، هیچ عیبی نداشته باشیم و هیچ شکستی را تحمل نکنیم.
هر چند بیشتر افراد بر این باورند که کمالگرایان عملکرد بهتری در انجام وظایف شان دارند اما زمانی که نوبت به تسلط بر یک مهارت می رسد کمالگرایان هیچ برتری نسبت به سایر افراد ندارند.
گاهی از اوقات حتی بدتر از دیگران عمل می کنند. افرادی که بر مهارتی مسلط شده اند کارشان را با مسائلی ناقص شروع کرده اند.
چطور بر کمالگرایی خود غلبه کنیم؟
- فلسفه وابی سابی را امتحان کنید. این فلسفه می گوید عیب و نقص در زندگی اجتناب ناپذیر است. وابی سابی یک مهارت منشی است. این تکنیک نظمی به شما می دهد که کمک تان می کند توجه خود را از ایده آل های غیر ممکن به استانداردهای دست یافتنی تغییر دهید و در طول زمان خود را با این استانداردها وفق دهید. زمانی که در عیب و نقص و کامل نبودن زیبایی بیابید راحت تر کارهایتان را انجام می دهید. هر روز از خودتان یک سوال بپرسید: امروز توانستم کمی خودم را بهتر کنم؟ توانستم زندگی دیگران را بهبود ببخشم؟
- بهترین راه برای درمان کمالگرایی داشتن هدفی دقیق، واضح و چالش برانگیز است. در چنین شرایطی توجه شما بر روی مهم ترین فعالیت هایتان خواهد بود و می توانید بفهمید چه کاری باید انجام دهید. هیچ حرکتی بهترین و بی عیب و نقص ترین نیست.
- برای خودتان متر و معیار داشته باشید: برای اینکه بفهمید چقدر پیشرفت کرده اید باید متر و معیاری برای رسیدن به موفقیت داشته باشید. مطمئن شوید که معیارهای درستی برای خود می گذارید.
- آخرین قاضی خودتان باشید. بهتر است دیگران را ناراضی کنید تا خودتان. قبل از اینکه بخواهید چیزی به دنیا ارائه کنید از خودتان بپرسید این همان چیزی است که بابتش احساس غرور داشته باشم؟
- وقتی احساس می کنید هیچ پیشرفتی نداشته اید به گذشته بروید و خود فعلی تان را با خود گذشته مقایسه کنید. چه دستاوردهایی داشته اید؟ چقدر بابت این دستاوردها حس خوبی دارید؟
برای غلبه بر موانع داربست بسازید
تا به حال ساختمان های نیمه کاره ای که در حال ساخته شدن هستند را از نزدیک تماشا کرده اید؟ چیزی که در بیشتر این ساختمان ها دیده می شود داربست هایی است که در گوشه و کنار آن نصب شده اند.
به نظر شما کار داربست چیست؟ داربست به کارگران کمک می کند فرآیند ساختمان سازی را تسهیل کنند و راحت تر به بخش های مختلف دسترسی داشته باشند.
در مسیر رسیدن به اهداف مان به طور حتم با چالش های زیادی روبرو می شویم. برای اینکه بتوانیم در این مسیر طولانی سر پا بمانیم بدون شک نمی توانیم تنها به توانمندی ها و مهارت های منش خود تکیه کنیم.
اینجا به داربستی نیاز داریم که حامی مان باشد و مسیر را برایمان تسهیل کند. زمانی که مشکلات سر راه اهداف ما قرار می گیرند می توانیم به منتورها، معلم ها یا کوچ های خود رو بیاوریم.
این افراد همانند یک داربست عمل می کنند و می توانند حامی ما در مسیر رسیدن به هدف هایمان باشند. فقط به خاطر داشته باشید که چنین حمایتی همیشگی نیست و به صورت موقت در کنار ما قرار می گیرد.
اگر خسته شدید فرآیند پیش رو جذاب تر کنید
یکی از مشکلات اساسی که به هنگام یادگیری یک مهارت جدید یا در مسیر دستیابی به اهداف وجود دارد حس خسته شدن و ناامیدی است. فرض کنید می خواهید یک مهارت جدید یاد بگیرید یا هدفی را برای خود تنظیم کرده اید.
چند ماهی است که بر روی این هدف کار کرده اید و به نیمه راه رسیده اید. اما در حال حاضر احساس می کنید دیگر توان ادامه مسیر را ندارید و دوست دارید پا پس بکشید.
اینجاست که بیشتر افراد عقب نشینی می کنند و مسیر طی شده را نصف و نیمه رها می کنند. برای اینکه جلوی چنین مشکلاتی را بگیرید از خودتان بپرسید چطور می توانم کاری که انجام می دهم را به یک فرآیند لذت بخش تبدیل کنم؟
همانطور که در مسیر دستیابی به اهداف تان به سمت جلو حرکت می کنید خودتان را برای استراحت و ریکاوری آماده کنید و مسیر را برای خودتان لذت بخش تر نمایید.
اگر نیاز به کمک داشتید از افراد متخصص راهنمایی بخواهید
گاهی از اوقات خسته شدن و گیر افتادن ما به خاطر نداشتن راهنمای کاربلد است. در چنین شرایطی ما به افراد متخصصی نیاز داریم که همانند یک قطب نما عمل کنند و مسیر را تا حدودی برایمان روشن تر سازند.
شما برای آغاز یک مسیر جدید به نقشه نیاز ندارید. چیزی که شما نیاز دارید قطب نمایی است که نشان دهد در مسیر درست هستید. قطب نما یک منبع قابل اعتماد است که نشان می دهد در مسیر درستی قرار گرفته اید.
به عنوان مثال فرض کنید در حال یادگیری یک زبان برنامه نویسی هستید. ممکن است در این مسیر حس سردرگمی داشته باشید. در این شرایط می توانید از منابع مختلف یادگیری زبان مدنظرتان الهام بگیرید و ببینید چه مسیری را بهتر است طی کنید. حالا این مسیر را بر اساس نیاز خود شخصی سازی کنید.
علاوه بر این می توانید از چندین راهنما یا منتور با تجربه هم نظر بخواهید.
اگر کسی حمایت تان نمی کند، بخوانید
گاهی از اوقات ما افراد متخصص و حامی را در کنار خود نداریم. ممکن است مثل برخی از افراد آنقدر خوش شانس نباشیم که به منابع معتبر دسترسی داشته باشیم یا خانواده حمایت گری در کنار خود داشته باشیم. اینجاست که باید خودمان دست به کار شویم و سیستم حمایتی خودمان را بسازیم.
- معلم بودن را یاد بگیرید: برای اینکه در مسیر بمانید بهتر است دانش تان را به اشتراک بگذارید. بهترین راه برای رسیدن به چنین هدفی این است که شروع به آموزش مهارت هایی که در حال یادگیری شان هستید کنید.
- کوچ دیگران باشید: به حمایت نیاز دارید؟ خودتان حامی دیگران باشید. زمانی که نسبت به توانایی های خود شک کردید به جای اینکه دنبال حمایت باشید، خودتان حامی دیگران شوید و به آن ها خدمت رسانی کنید. اگر بتوانید دیگران را در مسیری که دوست دارید هدایت کنید توانایی خودتان هم بهبود پیدا می کند.
- به نوادگان خود فکر کنید: گاهی از اوقات برای اینکه در مسیر درستی قرار بگیریم باید چندین و چند سال به آینده سفر کنیم و به فکر نوادگان خود باشیم. باید ببینیم چه میراثی قرار است برای آیندگان خود به جا بگذاریم و چه ردپایی از خودمان بر جای بگذاریم. هر وقت خسته شدید از خودتان بپرسید کاری که امروز انجام می دهم چه تاثیری بر تصویر من در آینده خواهد داشت؟ ایندگان چطور از من یاد خواهند کرد؟
و در نهایت، سیستمی از فرصت ها برای دیگران بسازید
یکی از صحبت های جذابی که من از آدام گرانت یاد گرفتم این بود: معنادارترین شکل موفقیت این است که کمک کنی بقیه هم در کنار تو موفق شوند. در خلاصه کتاب توانمندی های نهان، فصل آخر دقیقا به همین مفهوم اختصاص داده شده است. اگر می خواهیم دنیا را جای بهتری برای زندگی کنیم باید سیستمی از فرصت ها را برای دیگران بسازیم.
اگر معلم هستید، در حوزه کوچینگ، مشاوره فعالیت می کنید یا نقشی در سازمان بزرگ دارید به دنبال افرادی بگردید که هیچ سیستم حمایتی ندارند. به دنبال افرادی با پشتکار باشید که عاشقانه حاضر به یادگیری و امتحان کردن شیوه های جدید هستند. مسیر رشد را برای دیگران فراهم کنید تا خودتان هم در مسیر موفقیت قرار بگیرید.
تعداد 50 اسلاید وفایل پاورپوینت در حالت به صورت فشرده در قالب winzipقابل دانلود می باشد.
فایل پاورپوینت است با برنامه آفیس باز می شود